محل تبلیغات شما

بلاخره بعد از گذشت سه ماه که برام کابوس شده بود ،درد دلم رو بهت گفتم.گفتم که میدونم اونی که زنگ میزنه کیه.گفتم که اونروز فهمیدم رفتی پیش اون و پیاماش رو خوندم.مثل همیشه گارد گرفتی و سعی کردی قانعم کنی که کاری نکردی.به چند نفر زنگ زدی اما وقتی بهت گفتم به خودش زنگ بزن نزدی.اون جا فهمیدم چندتا چیز دیگه رو هم بهم دروغ گفته بودی.با اینکه قسم خوردی اما قلبم به قبول کردنش راضی نشد.در ظاهر قبول کردم حرفاتو اما به خودتم گفتم حتی اگه راست بگی چون باهام صادق نبودی نمیتونم بهت اعتماد کنم.بهت گفتم که از زندگیت میرم بیرون، فکر کردی الکی میگم‌.از بس که مطمئنی چقدر دوستت دارم ، حرفمو باور نکردی.اما من سر حرفم هستم.خیلی بهش نمونده حدودا هشت روز دیگه صبر کن کم کم تموم میشه.

دیگه انتظاری ندارم

سخت ترین روز زندگیم

دیگه نمیتونم بهت اعتماد کنم...

گفتم ,بهت ,زنگ ,رو ,کنم ,اون ,گفتم که ,بهت گفتم ,نمیتونم بهت ,بهت اعتماد ,اعتماد کنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طرح روستاگردی 2020 گیلان